شیطان گاهی انسان را به قوای بیرونیاش مغرور میکند، گاهی به قوای درونیاش. مثلاً به صحت مزاج یا جوانی، مغرور میشوی. این شیطان است. چنین آدمی دست به یک کارهایی میزند، که معلوم است فریب خورده است. مغرور به چیست؟ مغرور به صحت مزاج یا جوانی است. منشأ شیطان است که او را مغرور کرده و فریبش داده است. غافل از اینکه او هم آفتاب لببام است. توجه ندارد که با یک حادثۀ کوچک، سلامتی و جوانیاش همه هبائاً منثورا (از بین میرود) میشود.
گاهی ابزار فریب شیطان گاهی درونی است. مثل اینکه کسی خوش استعداد و خوش حافظه است. غرور علمی دارد. دکتر، مهندس یا پروفسور شده است، ولی دارد به شیطان سواری داده و فریب حافظه و علمش را خورده است. نعوذ بالله، با یک بیماری همهاش پوچ میشود. با یک بیماری، حافظه میرود. این چیزهایی را که میگویم، شما دیدهاید. آنقدر حافظهاش را از دست داده است که دیگر نه پدر و مادرش را میشناسد، نه بچهاش را و نه هیچ کس دیگر را.
نظرات شما عزیزان:
الحق که شیطان آنقدر ملعون و نابکار است و دائما مانند شکارچی آماده شکار ما بندگان خداست تا افسار بندهای را بدست گیرد که گولش را خورد و اختیار تامش را به دست گیر پس باید با اراده راسخ و استوار به جنگ این شکارچیرفت او را نا امید ساخت تا که بداند بنده مخلص خدا هرگز گول شیطان را نخواهد خورد در ضمن از اینکه لطف می کنید و از وبلاگ جادوی قلمم دیدن می کنید سپاسگزارم